English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2693 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wrong U پیام صحیح نیست
wronging U پیام صحیح نیست
wrongs U پیام صحیح نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
It is improper to go there uninvited. U ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
addressable U ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
blind copy receipt U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
blind carbon copy U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
forwarded U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forward U روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
voices U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
authentic U صحیح
good U صحیح
exact U صحیح
integral U صحیح
integers U صحیح
exacts U صحیح
i see U ها! صحیح !
simon pure U صحیح
exact <adj.> U صحیح
proper <adj.> U صحیح
real <adj.> U صحیح
accurate [correct] <adj.> U صحیح
true <adj.> U صحیح
exacted U صحیح
correct <adj.> U صحیح
indecorous U نا صحیح
corrects U صحیح
correcting U صحیح
in order U صحیح
correct U صحیح
accurate U صحیح
authentical U صحیح
fea U صحیح
proper U صحیح
integer U صحیح
well advised U صحیح
righting U صحیح
valid U صحیح
all right U صحیح
righted U صحیح
right U صحیح
Quite [so] ! U صحیح!
judiciously U صحیح
spot-on U دقیقا صحیح
considered U با اندیشه صحیح
aright <adv.> U بصورت صحیح
the ticket U کار صحیح
that is right U صحیح است
truest U خالصانه صحیح
true complement U مکمل صحیح
valid contract U عقد صحیح
valid transaction U معامله صحیح
to be proper for U صحیح بودن
proper fraction U کسر صحیح
exacted U صحیح عین
truer U خالصانه صحیح
right you are U صحیح است
drills U روش صحیح
indue order U به ترتیب صحیح
drill U روش صحیح
rightly U بطور صحیح
whole numbers U عدد صحیح
whole number U عدد صحیح
integer number U عدد صحیح
up front <idiom> U روراست ،صحیح
integer variable U متغیر صحیح
integral number U عدد صحیح
right U درست صحیح
right U به طور صحیح حق
safe and sound U صحیح وتندرست
exacts U صحیح عین
authentic document U سند صحیح
A correct answer. U جواب صحیح
righting U به طور صحیح حق
righting U درست صحیح
righted U به طور صحیح حق
incorrupt U صحیح و بی عیب
righted U درست صحیح
drilled U روش صحیح
genuine tradition U حدیث صحیح
correctly <adv.> U بصورت صحیح
aright <adv.> U بطور صحیح
neatly <adv.> U بطور صحیح
tidily <adv.> U بطور صحیح
affirmative U صحیح است
okay U صحیح است
ok U صحیح است
integers U عدد صحیح
eugenic U صحیح النسب
justly <adv.> U بصورت صحیح
properly <adv.> U بصورت صحیح
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
rightly <adv.> U بصورت صحیح
rightly <adv.> U بطور صحیح
rightfully <adv.> U بطور صحیح
properly <adv.> U بطور صحیح
justly <adv.> U بطور صحیح
duly <adv.> U بطور صحیح
correctly <adv.> U بطور صحیح
roundest U عدد صحیح
exact U صحیح عین
orderly <adv.> U بصورت صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
neatly <adv.> U بصورت صحیح
homozygote U صحیح النسب
integer U عدد صحیح
round U عدد صحیح
orderly <adv.> U بطور صحیح
true U خالصانه صحیح
duly <adv.> U بصورت صحیح
integer programming U برنامه سازی صحیح
off U بیموقع غیر صحیح
safe U صحیح اطمینان بخش
cardinals U عدد صحیح مثبت
soundly U بطور صحیح و سالم
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
safer U صحیح اطمینان بخش
correctly U بطور درست و صحیح
rounded U بصورت عدد صحیح
half integer number U عدد نیم صحیح
impolitic U مخالف رویه صحیح
out in left field <idiom> U از جواب صحیح دورشدن
cardinal U عدد صحیح مثبت
hit the nail on the head <idiom> U یافتن انتخاب صحیح
systemoless U فاقد سیستم صحیح
compos mentis U دارای مشاعر صحیح
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
positive integer U عدد صحیح مثبت
authority U منبع صحیح و موثق
rightly <adv.> U بطور درست و صحیح
counting numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
right oh! U صحیح است بچشم
safes U صحیح اطمینان بخش
due process of the law U تشریفات صحیح قانونی
safest U صحیح اطمینان بخش
levelheaded U دارای قضاوت صحیح
integer U عدد صحیح [ریاضی]
whole number U عدد صحیح [ریاضی]
whole numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
characters U عدد صحیح خصوصیت
character U عدد صحیح خصوصیت
rightfully <adv.> U بطور درست و صحیح
properly <adv.> U بطور درست و صحیح
common sense U قضاوت صحیح حس عام
justly <adv.> U بطور درست و صحیح
duly <adv.> U بطور درست و صحیح
correctly <adv.> U بطور درست و صحیح
apply a correct holt U اجرای فن صحیح کشتی
aright <adv.> U بطور درست و صحیح
to do right U کار صحیح کردن
terminating decimal U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
misinforms U اطلاع غیر صحیح دادن
misinforming U اطلاع غیر صحیح دادن
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
the right way to do a thing U صحیح برای کردن کاری
unsigned integer U عدد صحیح بدون علامت
misinformed U اطلاع غیر صحیح دادن
proper decimal fraction U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
alright U بسیار خوب صحیح است
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
positive integer U عدد صحیح مثبت [ریاضی]
legitimately U به طور مشروع یا قانونی صحیح
Recent search history Forum search
1addressed recipient
2مهرآسا
2مهرآسا
2municipal personel OR municipality personel?
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1I am good with figures,how about you?
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1primatology
1Any man who does not respect a woman is probably homosexual.
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com